شمعی به میان ما برافروز
    درباره‌ما
    ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
    این سایت در بستر پلتفرم پی‌نوشت ارائه و پشتیبانی شده است
    وقت خوب نتفلیکسدوران شکوفایی و طلایی‌ها

    دوران شکوفایی و طلایی‌ها

    یک هفته پس از نظارت دائمی بر راه‌اندازی، هستینگز و تیمش وارد جشنواره فیلم ساندنس شدند، جایی که هم نتفلیکس و هم بلاکباستر از سوی فیلم‌سازان مستقل در شهر پارک سیتی دوره می‌شوند. برای اولین بار پس از راه‌اندازی نتفلیکس، هستینگز شرکت را تعطیل کرد و با همه کارمندانش برای حضور در این جشنواره به پارکسیتی پرواز کردند. کارکنان نتفلیکس برای مشاهده فیلم‌ها به سالن‌های نمایش می‌رفتند و زمان زیادی را در کلیسایی قدیمی که هستینگز آن را به محل اقامت کارکنانش تبدیل کرده بود، می‌گذراندند. این کار هستینگز برای تاکید بر این موضوع بود که آن‌ها بخشی از یک شرکت بزرگ هستند که کارهای مهمی انجام می‌دهد.
    آن یک‌شنبه هستینگز تنها در کلیسایی که به یک کلبه ییلاقی تبدیل شده بود، نشسته و منتظر بود تا رقیبش برسد. آن روز، یک بعدازظهر سرد و خاکستری در ماه ژانویه بود. مسیر برفی مقابل این خانه ساده ییلاقی که نمایی با آجر قرمز داشت، مملو از صدای صحبت و کفش‌های افرادی بود که به صورت سلانه سلانه از تپه پایین و به سوی این شهر کوچک می‌رفتند تا فیلم‌ها را مشاهده کنند، به توافق برسند و همچنین دیده شوند.
    هستینگز نیز بعد از چند ساعت عازم مراسمی بود که به آن دعوت شده بود. مراسمی که نتفلیکس همه ساله آن را در انباری بزرگ با فرشی قرمز برای ورود مهمانان برگزار می‌کرد. مکانی مملو از انواع نوشیدنی‌ها و فضایی برای پایکوبی. این مراسم تا حدی معروف شده بود و سال گذشته اوانجلیست و کارکنان بلاکباستر آنلاین خود را به عنوان کارمندان نتفلیکس معرفی کرده و تلاش داشتند این مراسم را برهم بزنند. زمانی که یکی از آن‌ها، که حدود بیست نفر بودند، در مقابل در ورودی مدعی شد که هستینگز است، متوقف شده و از آن‌جا برگردانده شده بودند.
    در مراسم امسال قرار بود از فیلم میس سانشاین کوچولو تقدیر شود، فیلمی که سال گذشته در ساندنس اکران شد و اکنون آماده بود تا در مراسم جوایز آکادمی رقابت کند. تیم بازاریابی نتفلیکس فضای داخلی این انبار را تزیین کرده بود تا یادآور تخریب حومه شهر در این فیلم باشد، از رومیزی‌های پلاستیکی پر زرق و برق تا ظرف‌های مخصوص رستوران دینا چیکن که در این فیلم به نمایش در آمده بود.
    تزیین کنندگان حتا یک خودروی ون فولکسواگن زرد رنگ قدیمی را نیز در گوشه این انبار بزرگ پارک کرده بودند، مانند خودرویی که گرگ کینر در این فیلم رانده بود. این مراسم به این منظور طراحی شده بود که احساسات مشتریان درباره‌ی نتفلیکس بیان شود و اکنون که این شرکت ده ساله شده است، به دقت بیشتری در میان مردم ترویج داده شود.
    برای مطالعه بیشتر به فایل کتاب مراجعه کنید.